دختری از برگ گل
عزيز دل مامان سلام....... اين روزا اوج لذت بردن منه از داشتن تو وبودنت توي زندگيمون.......آخه انقدرحرف زدنت شيرين ودوست داشتني شده که براي خودمم قابل تصور نيست........اطرافيان بهم ميگن (حرف زدنش مثل خودته) اونجوري که ماماني وخاله ها تعريف ميکنن ونوار صدام ميگه من توي يکسالگي مثل بلبل حرف ميزدمو شعر ميخوندم...اونروزا اولين سالهاي انقلاب بودو تب شعراي ملي _ميهني داغ بود...منم هرچي شعر انقلابي بود حفظ شده بودمو ميخوندم.......(.انشاا...بعدها که بزرگتر شدي نوارو برات ميذارم تا گوش کني)حالا تو هم توي يکسال وهفت ماهگي مثل مامان کامل حرف ميزنيو شيرين زبوني ميکني.........نميدونم شايد همه بچه هاي همسن تو اينجوري باشن ولي من فکر ميکنم تو به جز...
نویسنده :
مامان کیانا
16:11