كياناكيانا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

كياناي مامان

الهي كلاغه مريض بشه

1390/2/27 7:56
نویسنده : مامان کیانا
1,695 بازدید
اشتراک گذاری

دختر صبور مامان

يه دوروزي هست كه سرماخورديو دل مامانو به درد آوردي...من از مريضي هر بچه اي خيلي دلم ميگيره چه برسه به تو كه جگر گوشه مني ....

از هفته پيش بابا كامران سرما خورده بود..بنده خدا هرچي مراعات كرد فايده اي نداشت...يواش يواش از ابريزش بيني وعطسه هات فهميدم كه تو هم دچار شدي ....خلاصه چون دكترت رفته بود سفر همون روز اول با اكراه برديمت درمانگاه  خوشبختانه دكتر متخصص بود ..زياد راضي نبودم ولي ديدم چاره اي نيست..وقتي وارد اتاق دكتر شديم تو شروع كردي به بد اخلاقيو گريه...ولي دكتر انقدر قشنگ رفتار كرد كه من تعجب كردم ...اول روپوش سفيدشو درآوردو  انداخت روي صندلي بعدش شروع كرد با تو حرف زدن به زبون خودت...جوريكه تو يه دفعه ساكت شدي...نوبت به ديدن گلوت كه رسيد من پيشنهاد دادم كه توروي تخت نخوابيو من بگيرمت توي بغلم ودستمو بذارم روي پيشونيت تا دكتر گلوتو ببينه ..دكتر با روي باز استقبال كرد و به تو گفت ((اول تو گلوي منو ببين))بعد هم دهنشو باز كرد وچوبو داد دست تو....ناناز مامان تو فقط نگاه ميكرديو هيچي نميگفتي ..دكتر هم راحت كارشو انجام دادوانقدر خوب تورو ويزيت كرد واطلاعات خوبي درباره يه سرماخوردگيه عادي به ما داد كه من خدارو شكر كردم كه اومديم اينجا والبته ماماني.... خجالت هم كشيدم از بابت قضاوت بد خودم

واقعا از رفتارش لذت بردم...آخه توي اين دورو زمونه ديگه هيچ كس به رفتار حرفه اي فكر نميكنه ..همه فقط به فكر زود انجام دادن كارشونن حالا هر جوري كه ميخواد باشه...ولي اين آقاي دكتر نشون دادن كه هنر در اينه كه چطور بتوني يه بچه گريزون از دكتر رو به خودت جلب كني ..جوريكه از اون روز هروقت ازت ميپرسم (آقاي دكتر چيكار كرد؟)دهنتو باز ميكنيو دستتو ميذاري روي زبونت...

راستي مامان يه چيز ديگه هم براي هزارمين بارفهميد اونم اينكه هيچوقت درباره هيچ چيزي زود قضاوت نكنيم و مهمتر اينكه....................................(مثبت فكر كن)

عزيزترينم الهي هيچوقت هيچ مادري بيماري رو توي چشماي معصوم كودكش نبينه حتي اگه يه سرماخوردگي ساده باشه...دوست دارم هرچه زودتر خوب خوب بشي وديگه صداي عطسه وسرفه ات رو نشنوم....يه چيزي هم دلم ميخواد بگم اونم اينكه اينروزا حسابي شرمنده مامانيو خاله گلي هستم كه با وجود اينكه سرشون از بابت مريضي دايي مامان خيلي شلوغه ولي مثل هميشه با همه وجود ازت مراقبت كردنو نذاشتن آب توي دل منو تو تكون بخوره ........الهي هميشه سلامت وسفره دلشون گرم باشه وخدا به منم توان بده واسه جبران محبتاشون.....آمين

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله خانوم
27 اردیبهشت 90 8:19
انشاا..زود زود كيانا جونم خوب بشه....وبه قول تو هيچ بچه اي مريض نشه كه مامانش غصه بخوره


لطف داري خانومي...انشاا...
مامان هلیا
27 اردیبهشت 90 9:29
آفرین به دکترای خوب جامعه و آفرین به کیانای قلقلی که خوب تحمل کرد تا ویزیت انجام بشه
براش وسایل پزشکی بخر (خیلی تاثیر میزاره)


راست ميگين پيشنهاد خوبيه...چشم
مامان مليكا
27 اردیبهشت 90 11:47
سلام ايشالا كه دختر گلمون زودي خوب شه واقعا همه مامانها مثل همن پراز احساس من فكر ميكردم خودم خيلي به مليكا حساسم باور ميكنيد وقتي ديدم نوشتيد ايشالا هيچ مادري مريضي رو تو چشم بچه اش نبينه چشمام پر اشك شد واقعا اين بچه ها خيلي مصومن ايشالا خدا همه ني ني ها رو براي مامان باباهاشون حفظ كنه


انشاا...ممنون از لطفت عزيزم
elmira
27 اردیبهشت 90 12:35
slm.mamnoon az inke be man sar zadid.vaghean ke dokhmaletoon fereshtas.
khada negahdaresh bashe.mamnoon az inke be man lotf dashtid.


ممنون گلم قدم رنجه كردين
مامان مانلي
27 اردیبهشت 90 14:22
تنش به ناز طبيبان نيازمند مباد!
آمين!



الهي آمين
مامان امین حسین
28 اردیبهشت 90 10:32
سلام خوب هستید دختر گلتون بهتره شده
از مطالب وبلاگتون خوشم اومده و جالب بود بخصوص اون لباس صورتی مامانی که کیانا خانم پوشیده میشه لینکتون کنم و بیشتر آشنا بشم حتمت به ما هم سربزنید ممنون


سلام .خوشحالمون كردين..با افتخار لينكتون كردم
مامان ماني
28 اردیبهشت 90 12:55
اميدوارم همه بچه ها سالم و تندرست باشن ......... گل گلاب شما هم همينطور ...........