این چند روز
آفتاب زندگی من....دختر عزیزتر از جونم
سللللللللللللللللام.....یه سلام به قشنگی و دلچسبی سلام گفتن تو نازنینم که تازه یاد گرفتی واضح ودرست کلمه سلامو تکرارکنی......وبعد از سلام....
میوه باغ زندگی ما.... آغاز هفدهمین ماه از زندگیت مبارک...انشاا...صدوهفتاد ساله بشی مادری
این چند روز تعطیلی برای خونواده کوچیک ما یه نعمت بزرگ بود که تصمیم گرفتیم به یه مسافرت کوچولو تبدیلش کنیم..........آره مامانی مثل همیشه رفتیم به بهشت کوچیکمون( جاده چالوس)و مهمون آقاجونی بودیم......
هرچندبه خاطر عمل دیسک عمو کامیار و بعدهم ماجرای سرقت خونه آقاجونی اینا زود برگشتیم ولی همون دوروز هم کلی بهمون خوش گذشت.....
خدا رو هزار مرتبه شکر که هم عمل عمو کوچیکه به سلامتی انجام شد وهم ماجرای دستبرد تا حدودی ختم به خیر شد......ما هم به همدیگه قول دادیم در اولین فرصت بازم با هم بریم سفرای خوب خوب ...
راستی گل قشنگم توی این سفر تو بهترین دختر دنیا بودی و باخنده ها و حرفای فی البداهه ات دل مارو از داشتن یک همچین جواهری حسابی شاد کردی...خودت میدونی هر جور که باشی تا آخر دنیا دوست دارم
خوب خانومی ....حالا نوبت میرسه به گزارش تصویری...فعلا چند تاعکس خوشجل موشجل میزارم تا یه فرصت دیگه که از خاطرات این روزا وکارای تو بیشتر بنویسم....