كياناكيانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

كياناي مامان

جشن تولد يک دوست خوب.....

1391/7/28 16:02
نویسنده : مامان کیانا
2,387 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام به روي ماه دختر نازنينم.....

واي که چقدر دلم براي اومدن ونوشتن براي دلبندم توي دنياي مجازي  تنگ شده بود.....

دلم ميخواست درست وحسابي بيامو برات بنويسم که چقدر تند وتند داری بزرگ میشی و ما از دیدن کارای خارق العاده وبامزه ات تا مدتها توی بهت وحیرت میمونیم....ولی چه کنم که توی این مدت از همه نظر سرم شلوغ بود ولی قول مادرانه میدم توی پست بعدی همه وهمه شو برات بنویسم.....

جونم برات بگه هفته پيش يه جشن تولد دعوت شدي.....تولد سه سالگي آنيتا جون نوه عموي مامان...هرچند دلم راضی به رفتن مجلس شادی نبود ولی به خاطر تو وعوض شدن حال وهوای این چند وقت دعوتشونو قبول کردم.......

آنیتا جون

آنيتا وآرش دوتا از بهترين دوستاي تو هستند که به خاطر تفاوت سني کمي که بينتون هست....مخصوصا با آنيتا(چهار ماه از شما بزرگتره) ...همديگه رو خيلي دوست دارينو توي خونه، ورد زبون هر سه تاييتون تعريف از خاطرات وکاراي همديگه است......

 آنيتا وآرش

از يک هفته قبل که دعوت شدي تا روز موعود ....تمام فکر وذکرت رفتن به اين جشن بود.....مدام از اون روز صحبت میکردی....از کارایی که توی تولد قراره انجام بشه......همه رو توی ذهنت میساختی وبرای منو باباجون تعریف میکردی......

و بالاخره روز پنج شنبه رسید......

وقتی رسیدیم از دیدن پسرا ودخترای کوچولویی که  اومده بودن حسابی ذوق زده شدیو بدون هیچ خجالتی رفتی توی جمعشون.....الهی فدای قد وبالات که اینقدر اجتماعی وخوش برخوردی....

 آنيتا جون تولدت مبارک

یادش به خیر.....دوسال پیش جشن تولد یک سالگی آنیتا....تو اون زمان 8 ماهت بود وحسابی شیرین شده بودی....چقدر زمان زود میگذره .....

حسابی خوش گذروندی وبازی کردی....

تازه اون وسط درس اخلاق هم میدادی.....تا دوستای آرش (که فوق العاده شیطون هم بودن) شلوغ میکردن....تو بهشون اخم میکردیو با انگشت اشاره تذکر میدادی که (ساکت....چرا داد میزنین) یا وقتی یکی از اونا بادکنک توت فرنگی رو از دستت گرفت.....با قیافه جدی بهش گفتی ( بی ادب.....) در عوض با دخترا وپسرای آروم وبا ادب مثل خود آرش کلی گرم گرفتی و بازی کردی.....

دختر خوشگلم.....مثل همیشه به بودن وداشتن تو افتخار کردم.......دورادور مواظبت بودم ولی خیالم از بابت رفتار وکارات راحت بود....میدونستم نه کسی رو اذیت میکنی و نه بی اجازه به چیزی دست میزنی ...هزار هزار آفرین فرشته خانومم.....

بالاخره تولد به پایان رسید وما برگشتیم خونه....هرچند هنوز بعد از یک هفته مدام از اون جشن وبودن با بچه ها تعریف میکنی....و این نشون میده که حسابی بهت خوش گذشته نازنینم....

آرزوم اینه که همه بچه ها ودخمل گلدونه خودم....همیشه وهمیشه از ته دل شاد باشن وهیچ وقت خونه دلشون وگل لباشون از خوشی وخنده پاک نباشه....الهی آمین...

حالا بیا دو تایی از ته دل برای آرش وآنیتا آرزوی سلامت وسعادت کنیم ......وهزار بار از خاله سما تشکر کنیم که با دعوت ما به این جشن لحظه های به یاد موندنی و زیبایی رو بهمون هدیه کرد....

نازدونه من دوسسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتت دارم....به همین غلظت وصدها بار طولانی تر ........با همون حس قشنگی که هر شب موقع خواب توی گوش من آروم زمزمه میکنی ومن از شنیدنش تا عرش میرسم.....به شیرینی بوسه های کوچولوت که سعادت چشیدنش رو  گاه وبیگاه  نصیبم میکنی که هر کدوم یک روز به عمر من اضافه میکنن.....ومن در تار وپود وجودم حفظشون میکنم ......دوست دارم مادری.....

همیشه بخند تا وجود من از خنده تو بخنده........دوست دارم عسل بانو......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامانی درسا
29 مهر 91 1:38
عزیزم خوش اومدی دوباره ..... تولد این خانوم کوچولو مبارک عکس بذار از این قند عسل که حسابی دلمون تنگیده .....
باباکامران
29 مهر 91 14:29
عزيزم انشاا....يه روز عکساي عروسي شماهارو توي اين وب ببينم.....دوست دارم بابايي
میترا
30 مهر 91 2:19
خیلی با احساس مینویسی. قربون گل دختر بشم. ماشاالله به این دختر ناز و با ادب و دوست داشتنی
خاله خانوم
30 مهر 91 15:29
اميدوارم هميشه خوش وشادددددددددددد باشي دختر نازو خوش تيپ.....
پرنيان مامان آوا
30 مهر 91 15:31
سلام جيگر خاله...کاش اين لباس خوشگلت اندازه من بود ازت قرض ميگرفتم عروسي ميپوشيدم.......خيلي خانوم شدي
مامان مليكا
1 آبان 91 8:24
آخي ايشالا هميشه تو مراسم شادي و جشن باشيد ماشالله به اين دخملي خوشگل معلومه ديگه حسابي واسه خودش خانومي شده
مهسان
2 آبان 91 8:21
واي عزيزم ......از ديدن عکساي خوشگلت کيف ميکنم.....ناناز شدي.....ديگه چيزي تا تولد خودت نمونده ها...
همراز
6 آبان 91 8:00
خوشگلم چقدر ناز وخوش لباسي......دوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم جيگر من
رضا
9 آبان 91 14:12
خانوم خانوما ....تولد دوست جونت هم مبارک.... شما هم که مثل پرنسسها شدي....