كياناكيانا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

كياناي مامان

روزانه های یک پرنسس

1391/6/4 15:59
نویسنده : مامان کیانا
1,584 بازدید
اشتراک گذاری

نازنین دخترم سلام......

 

پرنسس من

خوشگل مامان الان که دارم برات مینویسم تو با خیال آسوده در خواب ناز صبحگاهی هستی و منم با آهنگ منظم نفسهات برای نوشتن و از تو گفتن انرژی میگیرم.....این روزا برای من وتو روزای سرشار از خوشیه چون مامان از اول هفته رو مرخصی گرفته وتا یک هفته هم از اداره وکار ونبودن در کنار تو خبری نیست که نیست.....هرچند قصد مسافرت داشتیمو قسمتمون نشد ولی برای من همینکه تمام وقت با تو باشم دنیا دنیا ارزش داره....

روزای گرم تابستون مثل باد میگذرن......تو جلوی چشمای من قد میکشی....بزرگ میشی....ومن فقط وفقط خدارو به خاطر وجود نازنینت شاکرم......

هر روز که میگذره باورم میشه داری مستقل تر میشی....دوست داری تمام کارای شخصیت رو خودت انجام بدی....از خوردن غذا گرفته تا لباس پوشیدن ورفتن به دستشویی...منم تا جاییکه امکان داره فرصت تجربه رو بهت میدم.....

 ماه رمضان امسال یه تجربه قشنگ برات داشت .....چون بیشتر از همیشه قران خوندن من یا دیگران رو میدیدی ومی شنیدی واقعا علاقه مند شده بودی...تا حدی که مدام از من قران میخواستی...منم بهت نه نگفتم ولی به خاطر حفظ حرمت قران یه کتابچه معمولی بدون عکس بهت دادم که از اون زمان تا حالا همش دستت میگیری و برای خودت قران میخونی.....حتی به برکت ماه رمضان تونستی سوره اخلاص رو حفظ کنی ونمیدونی چقدر شیرین وخواستنی برای همه میخونی.....و من از اعجاز قران در تعجبم که تو  رو اینقدر جذب کرده که مدام با شور واشتیاق در حال تکرارش هستی.....انگار که یه شعر کودکانه زیبا رو میخونی واز معنی ومفهومش لذت میبری.....توی این چند روز هم سوره حمد رو نصف ونیمه یاد گرفتی وتا وقت پیش میاد از من میخوای باهم بخونیمو تکرار کنیم.....

حالا غیر از خوندن قران عادت خوب کتاب خوندنت هم بیشتر شده طوریکه هر روز وشب حداقل سه تا کتاب جدید وقدیمی رو باید برات بخونیم .....موقع خوندنش هم تو کاملا ساکتی وفقط گوش میکنی....انقدر با دقت وعلاقه که من یه وقتایی از سکوتت فکر میکنم خوابت برده.....هرچند نتیجه این گوش دادنها بعدا معلوم میشه....وقتی توی خلوت خودت کتاب رو ورق میزنیو برای عروسکات عین متن کتاب رو با لحن من یا باباجون میخونی.......ایجور موقعها فقط ساکت میشینمو نگات میکنم و توی دلم قربون صدقه ات میرم که اینقدر بامزه و ناز کتاب میخونی وادای مارو در میاری.....از بین همه کتابات به کتابهای مرحوم منوچهر احترامی خیلی علاقه داری....مخصوصا به کتاب موش دم بریده .....وقتی برات میخونیم فکر میکنم صدای خنده ات رو همه همسایه ها میشنون....این کتاب هرشب پای ثابت خوندنیهاست.

قشنگ مامان ....چند وقتیه احساس میکنم معنی محبت کردن رو به خوبی درک میکنی که البته دیدن یه اگهی توی تلویزیون هم بی تاثیر نبوده .......آخه هر از گاهی بدون هیچ زمینه ای منو محکم بغل میکنی ومیگی(مامان جون دوست دارم) منم که دیگه با شنیدن این جمله تا آسمون هفتم میرمو برمیگردم....یه وقتایی هم بی هوا منو میبوسی و میخندی.....یا وقت خوابت که میشه حالا شب یا روز فرقی نمیکنه....ازم میخوای دستت رو توی دستم نگه دارم تا خوابت ببره.....

دیگه از چی برات بگم دلبندم.......از اینکه شمردن تا عدد ده رو یاد گرفتی....از اینکه دلت میخواد توی شستن میوه ها وظرفها به من کمک کنی......از اینکه میتونی کفشا وجوراباتو  خودت بپوشی و...و...و....و

خیلی چیزا هست که روز به روز یاد میگیری و تجربه میکنی که شاید در نظر دیگران عادی باشه ولی برای من مادر دیدنش شگفت انگیز وارزشمنده.....آخه همه اینا نشونه سلامتی جسم وعقل توئه ودیدن همینا ست که به من وباباجون آرامش و قوت قلب میده ......

مثل همیشه خدارو شکر میکنم......به خاطر همه چیزایی که نوشتم واز دیدنشون لذت میبرم......

خدارو شکر که لیاقت داشتن تو رو نصیبم کرد......

خدارو شکر که فرصت مادر بودن ومادری کردن رو به من داد.....

خدارو شکر که تو هستی....باباجون هست.....

باور دارم که تا شما هستین زندگی هم هست....خوشبختی هم هست.... 

دوست دارم عشق من.....در هر لحظه از زندگیم به خاطر بودن تو نفس میکشم......

نفس مامان ......هزار بوسه نثار صورت زیبات و تا یه دلنوشته دیگه.....چشم مهربان خداوند به وجود نازنینت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

رضا
5 شهریور 91 17:07
سلام....اتفاقی سر زدم ودیدم آپ کردین....چه عکسای خوشگلی از کیانا گرفتین.....همیشه خوش تیپ ونازه ماشاا....عکس اولش معرکه اس....
مامان سانای
5 شهریور 91 19:42
آره نسیمه جان شاید برای بعضی ها این کارهای کیانا که نوشتی عادی باشه ولی هر کی مادر باشه درکت می کنه چی می گی با خوندن تک تک جملاتت کیانا را تجسم کردم . الهی سایه همسرت وخودت همیشه بالای سر کیانا جون باشه. با آرزوی خوشبختی روز افزون
مریم(مامان روشا)
7 شهریور 91 16:48
سلام و صد سلام....خاله الهی من قربونت بشم عزیزم چه عکسای خوشگلی یه دنیا بووس برای کیانا و مامان گلش
سیدمهدی
7 شهریور 91 17:04
سلام مامان کیانا عزیز آپم هااااااا
مامان کوثری
24 آبان 91 8:39
سلام این عکس کیانا جان رو برای مسابقه نی نی فشن با اجازه بردارم؟


اجازه ما هم دست شماست گلم