روزی برای تو.......
فردا تولد توست....
پانزدهم بهمن ماه یکهزار وسیصد ونود خورشیدی....
و دستانم تهی از زیباترین هدیه ای که درخور نام توست ...
باذهنی سرشار از شوق فردا....
به در باغ آسمان رفتم....
ماه ذل زده نگاهم میکرد...
تا تکه ابری چشمان ماه را بست...
از پله های تاریکی بالا رفتم....
آنقدر ستاره چیدم...
تاصبح از دستانم گل خورشید بروید....
به ناگاه ....
هدیه ای از آسمان برای روز تولدت رسید....
و دیدم هیچ چیز....
گلم را....
جز عشق....
لایق نیست.....
کیانای نازنین...همه هستی مامان وبابا....دیگه تا دومین سالروز تولدت ساعاتی بیشتر باقی نمونده ....من وباباجون توی این لحظه واین ساعت به یاد همه خاطرات خوش دو سال پیش به چهره نازت که توی خواب خوشه بوسه میزنیم واز خداوند مهربون که تا به اینجا فقط وفقط به یمن وجود تو رحمت وبرکتش رو نصیب خونواده کوچیک ما کرده بالاتر از همه چیز آرزوی سلامتی سلامتی سلامتی وسلامتی تو و همه نی نی های این مرز وبوم رو داریم وبعد از وجود پرمهرش عاجزانه طلب میکنیم که به ما و همه پدر ومادرای خوب این سرزمین توان بده تا هیچوقت شرمنده روی پاک شما بچه ها نباشیم وبدون که این معنای این دعا نه فقط به خاطر توان مالی بلکه مهمتر از اون توان هدایت تو به مسیر درست زندگیه....الهی آمین...
نازنینم آسوده بخواب .......بدون وبدون وبدون که همه تلاش ما برای این آسوده خوابیدن توئه...
بخواب دلبندم....بخواب که امشب پروردگار با دستهای مهربونش گهواره دنیا رو آروم آروم فقط برای تو تکون میده تا آسوده بخوابی ...
بخواب که امشب شب توست عزیزترینم..
(مامان نسیمه وبابا کامران...)