كياناكيانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

كياناي مامان

قد كشيدن يك پيچك

1389/11/4 14:40
نویسنده : مامان کیانا
809 بازدید
اشتراک گذاری

اين روزا يك كمي سردرگمم....اخه به خاطر سردي هوا وقتي از سركار ميام خونه ماماني اينا مجبورم تا ساعت ۶صبر كنم تا بابا بياد دنبالمون باهم بريم خونه....اين باعث ميشه به همه كارام نرسم...ديشب خيلي دختر خوبي بودي حسابي با بابايي بازي كرديو گذاشتي منم به كارام برسم .دلم پرميكشيدكه منم بيام بازي....خلاصه وقتي خواب توي چشماي قشنگت نشست مثل هميشه گذاشتمت روي پامو با اهنگ مورد علاقت كم كم خوابيدي...منم شروع كردم به خوندن سررسيد پارسال(اخه ميدوني كه اين روزا همش كارم خوندن خاطرات پارسالو مقايسه اون روزا با الانه)

(( واي كه فكر ميكنم بعدها كه ياد اين روزا مي افتم چه حالي دارم...وقتي تو جلوي چشممي ومن شاهد قد كشيدنو بزرگ شدنتم اين روزا برام زنده ميشه ويادم مي افته كه چقدر منو باباكامران اميد داشتيم اين روزارو ببينيم.....))

وقتي  به اين خط رسيدمبي اختيار نگات كردم .... آروم خوابيده بودي..نفسات آنقدر اهسته ومنظم بود كه انگار دست مهربون خدا داشت لپاي نازتو نوازش ميكرد،همون لحظه توي دلم هزاربار خدارو به خاطر داشتنت شكر كردم به خاطر بداشتن  تو..بابا كامران وهزاران نعمت  ديگه كه به من داده كه شايد لياقتشو نداشتم ....عزيزتر از جونم الهي كه هميشه دست مهربون خدا همراهت باشه وهميشه بدون كه هيچ چيز توي دنيا ارزشمندترو گرانبهاتر از اين نيست كه خدارو همه جاكنارت حس كني .....

پروردگارم،خداي همه بچه هاي دنيا يه كاري كن هيچوقت هيچ بچه اي توي هيج جاي دنيا دلش نلرزه...  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)