شب یلدا......30/9/1391
دختر سیاه موی شرقی من......سلام
شب یلدای سال 91 هم گذشت ....مثل تمام شب یلداهایی که پشت سر گذاشتيم.... با اين تفاوت که امسال غمي به بزرگي يک کوه روي قلبمون سنگيني ميکرد......غم نبودن عزيزي که سال پيش در کنارمون بود......و مدتهاست که به آسمونها پر کشيده ......
امسال هرچند بنا بر قول وقرار بين منو باباجون نوبت خونه آقاجوني بود ولي من به خاطر وضعيت عزيز اينا از باباجون خواستم که امسال هم بریم پیششون تا شاید بودن ما مرهمی به غم دلشون باشه.....ولی چند روز مونده به یلدا جایی دعوت شدن واینطوری شد که ما طبق روال امسال شب یلدا مهمون خونه آقاجونی بودیم.....
جای همه اونایی که نبودن سبز.....خیلی خوش گذشت....مخصوصا به شما خانوم گل که از بودن در کنار خاله ها ومخصوصا خاله زاده ها کلی کیف کردی....آخه اولین سال که یلدا رو در کنارت گذروندیم وخونه آقاجونی بودیم ...تو فقط ده ماه داشتی و برات مهمونی شب یلدا با مهمونی شبهای دیگه فرقی نداشت ولی امسال از چند روز قبل حسابی از یلدا ورسم ورسوماتش به زبون خودت برات گفته بودم وتو همش لحظه شماری میکردی تا یلدا برسه....خوشبختانه امسال شب یلدا پنجشنبه بود وروز تعطیل ...برای همین با فراغ بال کارهامون کردیمو.........بالاخره شب رسید.....
با کمک خاله ها میز یلدا رو چیدیم....الحق که خیلی زیبا شد...دست همگی بی بلا.....خونه آقاجونی هم که جون میده برای اینجور کارا .....آخه از صنایع دستی گرفته تا نقاشی وکارای دستی سنتی ومدرن توش پیدا میشه واینجوری میتونی هرچی دلت میخواد استفاده کنی....
خلاصه...دختر نازم بعد از خوردن شام....(جای همگی خالی)
نوبت به اجرای مراسم رسید...نمیدونی چه ذوقی کرده بودی....فدات بشم الهی خوشگل من....اول از همه کلی عکس یادگاری انداختیم...کاری که من عاشقشم....
طبق معمول کنار دختر خاله هات نشسته بودیو مثل یه دختر خانوم به کارای دیگران نگاه میکردیو سعی ات این بود که همون کارا رو انجام بدی....اینجابود که به من ثابت شد یه دختر از همون بچگی واقعا یه دختره......با همون ناز واداها وظرافت مخصوصش....قربون همه اداهات برم من......
این هم صحنه های شکار شده توسط دوربین مامان نسیمه از یک دختر ناناز در حین ارتکاب جرم در شب یلدا
پرنسس من ....بالاخره شب یلدای امسال هم به آخر رسید....با هزاران هزار آرزوی خوب برای همدیگه از خدا خواستیم به صاحب خونه امیدمون سلامتی وبرکت بده تا سالیان سال زیر سایه اش شب یلدا رو جشن بگیریم ......
عشق من ...توهم با قلب پاکت آرزو کن که غم واندوه هیچ کسی به بلندی شب یلدا نباشه....آرزو کن دریایی از امید ونور عشق تا شب یلدای آینده در قلبهای همه ما جاری باشه تا هیچوقت یادمون نره که( خوشبختی چیزی نیست جز همین لحظه های گذرای شاد که ما گاهی ناخواسته خیلی راحت از کنارشون عبور میکنیم)
بهترینم....گل نازم....به خدا میسپارمت...با همین جمله تکراری ولی زیبا.....تا وقتی که دوباره بیامو برات بنویسم به خدا میسپارمت......