روزت مبارک مادر مهربانم.....
امروز روزِ توست، ای مهربانترین فرشتهی خدا.
بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟
صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟
آن زمان که خط خطیهای بیقراری ام را با مهر و محبّتت پاک میکردی و با صبر و بردباری کلمه به کلمه ی زندگی را به من دیکته میگفتی خوب به خاطرم مانده است.
و من باز فراموش میکردم محبت تشدید دارد.
در تمام مراحل زندگی، قدم به قدم، هم پای من آمدی، بارها بر زمین افتادم و هر بار با مهربانی دستم را گرفتی.
آری، از تو آموختم، حتی در سخت ترین شرایط،
امید را هرگز از یاد نبرم.
یادم نمیرود چه شبها که تا صبح بر بالینِ من، بوسه بر پیشانیِ تب دارم میزدی
و چه روزها که با مهر مادرانه ات لقمههای عشق را در دهانم میگذاشتی
و من باز لجبازتر از همیشه دستت را رد میکردم!
وقتی بوسه بر دستان چروکیده ات میزنم،
یاد کودکیام میافتم که همیشه به خاطر لطافت دستانت به همه فخر میفروختم
و حال به خاطر خشکی دستانت با افتخار میگویم این دستان مادر من است که تمام زندگیاش را به پای من گذاشت؛
من با نوازش همین دستها بزرگ شدم و امروز با تمام وجودم میگویم:
مادرم مدیون تمام مهربانیهایت هستم و کمیکمتر از آنچه تو دوستم داری، دوستت دارم.
(به نقل از وب سايت عاشقانه ها)
پي نوشت: دختر عزيزتر از جونم ميدونم که حرف دل من حرف دل تو وهمه دختراي ايروني براي ماماناي بينظيرشونه....پس منم دلم ميخواداز زبون همه بچه ها براي مادراي مهربون بنويسم......واز خدا بخوام سايه پربرکتشون هميشه مستدام باشه...الهي آمين
راستي يه خبر خوش ماماني...... به زودي اينترنت خونه برقرار ميشه.... منم مثل هميشه با يه بغل خاطره وعکس ميام.......به اميد ديدار پي در پي در دنياي مجازي.....