تاتی .....تاتی
شیرینم چقدر دوست دارم یه روز مادرو دختری باهم بریم گردش ....نه اینکه تا حالا نرفته باشیم.. اونجوری دوست دارم که که تو کنارم راه بریو توی بغلم نباشی....من دست کوچیکتو بگیرمو قدمامو با قدمات یکی کنم... توی خیابونا و مغازه ها بگردیم.......هرچی دلمون میخواد بخریمو خوش باشیم...این آرزوی همیشگی من بود...حالا یواش یواش دارم بهش میرسم...آخه داری مهمترین مرحله زندگیتو تجربه میکنی ..داری راه رفتنو یاد میگیری...میدونی چقدر باید با این پاهای قشنگت مسیر زندگیتو طی کنی....میدونی چقدر مهمه یاد بگیری که چطوری قدم برداری تا راه زندگیت هموار بشه ...غصه نخور مادری...نترس ..من کنارتم.. از الان که تازه میخوای شروع کنی ت...
نویسنده :
مامان کیانا
8:21